بار دیگر زنجان - زنگان اوشاغی

‌شنبه ۴ اسفند ۱٣٨۶ - ۲٣ فوريه ۲۰۰٨

2 اسفند روز جهانی زبان مادری هم آمد و سپری شد. روزی که آذربایجان به همت جوانانش بار دیگر قدرت و غیرت خود را به جهانیان و مخصوصا به شونیست های تا بن دندان مسلّح فارس و « مانقورد » های بومی اش نشان داد.

در خبر ها از اختناق به غایت گسترده در شهر های مختلف آذربایجان خواندیم و بخشی را خود به چشم دیدیم. دیدیم که چگونه رژیم اسلامی ( ؟) نیروهای مزدور خود را در میادین مرکزی شهر های آذربایجان رها کرده تا مبادا صدای حق طلبی و هویت خواهی جوانانش شنیده شود. من به چشم خود در زادگاهم زنجان دیدم که چگونه مرکز شهر ( سبزه میدان، میدان انقلاب، چهار راه سعدی و سعدی وسط ) جولانگاه نیروهای نظامی و انتظامی و اطلاعات و بسیجی های خود فروخته بود. دیدم که این بار نه تنها نیرو های مرد که اتوبوسی از زنان را نیز آورده بودند و این حکایت از ترسی شدید از زنان و دختران شهر مان را میداد. و اینبار حتی انتشارات پینار و مدیر آن خانم ش – ج نیز از دست این هویت ستیزان در امان نمانده بود. دیدم که چگونه پارچه نوشته هایی با عنوان « اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی » در سبزه میدان نصف کرده و چگونه دوربینهای گسترده ای در میادین اصلی شهر از جمله در میدان انقلاب و در جوار بانک صادرات نصب کرده بودند تا دیگر اینبار کاملا اوضاع را به دست بگیرند و صدای جوانانمان را در نطفه خفه کنند. همان سان که کردند ! همان سان که با باتوم به جان جوانان شهر افتاده و قبل از آغار مراسم به ضرب و شتم پرداختند . همان سان که چند روز پیش از آن « شهرام الله مرادی » را گرفته و چندین ماه پیشتر هم ( ودر واقع از 2 اسفند سال گذشته ) سعید و جلیل و بهروز را گرفته بودند و نیز بعد علیرضا و لیلا حیدری را هم گرفتند. نمی دانم امسال آیا به جز شهرام کسی از زنجان بازداشت شده یا نه ؟( الله اعلم ) در هر صورت این نشان دهنده ی قدرتمند شدن حرکت ملی آذربایجان و ترسیدن و لرزیده بر اندام پایتخت نشینان و ایادی بومی اش افتادن است! میدانیم که در شهرهای مختلف آذربایجان و از جمله در زنجان اعلامیه های مختلف و زیادی درباره روز جهانی زبان مادری پخش شده بود. همین که جوانان می آیند و در کمال تعجب مرکز شهر را به مثابه پادگان نظامی می بینند و از عمق خفقان آگاه میشوند خود گامی به سوی پیروزی است. من باور دارم دیگر تاب و توان نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به سر آمده و از اینکه تمامی سال 24 ساعته باید مراقبت جوانان و هویت طلبان باشند خسته شده اند. چند هفته پیش من خود شاهد بودم در مراسم شب تاسوعا که دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان برپا بود چقدر نیروهای لباس شخصی اطلاعاتی ( آن عده را که می شناسم ) در شهر پرسه می زدند و جوانان را زیر نظر داشتند، با اینکه هیچ برنامه از طرف هویت طلبان تدارک دیده نشده بود. غرض از این گفته اینکه خوشبختانه این حرکت ، مقطعی و موقتی نیست که با نمایش قدرت نیروی نظامی و انتظامی سست و نابود شود. این حرکت و فرایندی مستمر است تا آزادی! و انشا الله این حرکت میرود تا نه تنها حقوق زبانی ( و اقتصادی و اجتماعی و... ) ملت آذربایجان را استیفاء نماید بل حقوق دیگر ملتهای تحت ستم ایران و نیز حتی حقوق - اندک معوق مانده ی - پان فارسیستها و حقوق سکولار ها و دیگر گروهی ها را نیز تامین نماید و آزادی و برابری و عدل و دمکراسی و حقوق بشر را هدیه ی ایران کند. هر چند این بار نیز چون همیشه ی تاریخ آذربایجان جانباز هزینه ی آن را خواهد پرداخت. اما عیبی ندارد و از آذربایجان جز این انتظاری نیست. به قول استاد شهریار:

در مکتب عشق وطن جان باختن آموخته یا رب که بودست از ازل استاد آذربایجان

دست در دست هم به امید آن روز . مقاومت پر صلابت تر از همیشه ادامه دارد!

لازم به یاد آوری است که اولا این نوشته در بر دارنده بخشی – و فقط بخشی – از مشاهدات من از روز جهانی زبان مادری در زنجان است، آن هم محدود به مرکز شهر و در ساعتی محدود. و دوما بر تابنده ی نظر شخصی من است . سوما امیدوارم دیگر دوستان هم چه از زنجان و چه از دیگر شهر ها مشاهدات خود را مکتوب نمایند.

www.oyrenci.com

No comments: